مادر آمد

ساخت وبلاگ

ساعت ۱۰:۱۳امروز صبح زود اس صبح بخیر داد ساعت ۹ هم نوشت تو جلسه ای هستم. من امروز تو اینستا صفحه برادرش رو نگاه کردم. خانواده ش برام مهم هستن فکر کنم، مثلا دوست دارم اونا رو ببینم.امروز صبح که میخواستم بیام بیرون دیدم سوییچ ماشینو کلید خونه نیست. گفتگوی درونی: حالا چیکار کنم؟ چجوری برم بیرون؟ از اینکه یه برنامه ای بریزم و نشه اعصابم به هم می‌ریزه. تو خونه چیکار کنم؟ حوصله م سر می‌ره. مواد قرار بود برای بچه ها آماده کنم نمیشهرفتار: زنگزدم به علی گفت کلید رو یادم رفته عصبانی شدم، گفتم من از دست تو چیکااااار کنم؟ مادر آمد...ادامه مطلب
ما را در سایت مادر آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamsdays بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 17:24

سلام من مریم هستم. اسمی که اون روم گذاشته. جالبه، هیچ وقت فکر نمی‌کردم کسی منو مریم صدا کنه ولی الان اسمم مریمه. دوسش دارم قشنگهدیشب نرم افزار اینستاگرامم رو پاک کردم چون خسته شده بودم از خودم، می‌خوا مادر آمد...ادامه مطلب
ما را در سایت مادر آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamsdays بازدید : 74 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 20:45

ساعت ۹:۵۴رو تخت دراز کشیدم. امروز همه جا تعطیه از جمله مهد بچه ها. شب هم مهمون دارم. به چی فکر میکنم؟ یه کم ذهنم درگیر اونه. یه سوزش تو لگنم احساس کردم. پی پی دارم. در کل آروممپاشم برم مثل یه خانم خوب مادر آمد...ادامه مطلب
ما را در سایت مادر آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamsdays بازدید : 79 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 20:45

امروز مادرم اومدیه حسی همیشه با من هست. اینکه اونقدر ذهنم مشغوله که دلم برای خانواده م برای خونه مون تنگ نمیشه. فکر کنم اینجا جا افتادم اونقدر مسئله برای فکر کردن دارم که اونا زیاد تو ذهنم نمیانگفتگوی مادر آمد...ادامه مطلب
ما را در سایت مادر آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamsdays بازدید : 83 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 20:45